عادتهای سگ

گاتری تاکید دارد که یادگیری دریک کوشش روی می دهد. اما این بدان معنی نیست که رفتارپیچیده ای را می توان دریک کوشش یاد گرفت . معنی آن این است که هرعنصرتکی درتعداد زیادی تداعیهای محرک – پاسخ که عمل پیچیده ای را تشکیل می دهند فقط به یک بار همایندی نیازدارد. با این حال قبل ازاینکه همه آنها تداعی شوند به چند کوشش نیازهست. بعد ازاینکه همه آنها طوری به هم متصل شدند که ترکیب خاصی ازمحرکها با اطمینان به ترکیب خاصی ازپاسخها منجرشود عادت به وجود می آید. یعنی الگوی پاسخ دهی کلیشه ای وقابل پیش بینی . اما انسانها به ندرت کاملا قابل پیش بینی هستند. هروقت که آنها درموقعیت یکسانی قراربگیرند دقیقا به صورت یکسان پاسخ نمی دهند. به عقیده گاتری برای این حالت چندین توجیه احتمالی وجود دارد. یکی این است که اگرپاسخها به دومحرک متفاوت باشند به این علت است که این محرکها دقیقا مشابه نیستند. توجیه دیگراین است که شاید عادت جدیدی جایگزین عادت قدیمی شده باشد. عادت قدیمی فراموش نشده بلکه جایگزین شده است

فراموشی

گاتری (1935) داستان دوپسربچه رانقل می کند که دیدارهفتگی کشیش بعدازظهرهای جمعه آنها را "ملال آور" کرده بود زیرا مجبوربودند اسب این مرد را یراق گشایی . تیمار.وتغذیه کنند وبه آن آب بدهند. یک روزآنها برای بازآموزی این اسب فکربکری به سرشان زد. یکی ازآنها پشت اسب ایستاد وداد زد "هش!" وهمزمان با چنگال کشاورزی به آن سیخونک زد. گاتری می گوید معلوم نیست آنها چند باراین کاررا کردند ومعلوم هم نیست که وقتی کشیش اسب خود رابه سمت خانه راند وفریاد زد "هش" چه اتفاقی افتاد. اما ظاهرا این دوپسرازنتیجه کارخود کاملا خشنود بودند. گاتری می گوید نکته این نیست که اسب فراموش کرده بود چگونه توقف کند چنین چیزی خیلی بعید است بلکه نکته این است که عادت قدیمی توقف کردن درپاسخ به دستورهش جای خود را به عادت دیگری داده بود. گاتری می گوید بهترین توجیه برای فراموشی این نیست که تداعیها به مرورزمان پاک شده اند بلکه این است که مرورزمان یادگیری جدیدی را جایگزین یادگیری قدیمی می کند. ازنظریه گاتری چنین برمی آید هرپاسخی که درموقعیت محرک آخرازهمه انجام شده باشد بعدا که آن موقعیت پیش می آید دوباره تکرارخواهد شد